www.iiiWe.com » فقط باید خندید

 صفحه شخصی محمدرضا تاش پور   
 
نام و نام خانوادگی: محمدرضا تاش پور
استان: تهران - شهرستان: تهران
رشته: عمران
شغل:  طراح و محاسب سازه
شماره نظام مهندسی:  10-3-0-74696
تاریخ عضویت:  1390/04/13
 روزنوشت ها    
 

 فقط باید خندید بخش عمومی

17





فقط باید خندید

فرقی نمی کند ساکن کجای جهان باشی. کلماتت را به چه زبانی بگویی. غذایت ماهی شکم پر باشد یا حشره ای


سوخاری. تفریحت خم شدن روی کیبورد و چشم دوختن به مانیتور باشد یا غلت زدن روی تپه ای سبز. فرقی نمی


کند دغدغه گرفتن نمره قبولی از درسی سه واحدی داشته باشی یا کشتن ببری که به قبیله حمله کرد، دو نفر


را کشت و جای پنجه اش روی بازوی یک نفر ماند. فرقی نمی کند زنی پیشبند بسته با چروکی دور چشم در


روستایی بی نام و نشان باشی که هر روز صبح مرغ ها را کنار می زند و تخم غیر طلا در سبد می گذارد یا


مردی که خط می کشد روی گونه و پیشانی، نیزه بر می دارد و به جنگ تن به تن می رود. فرقی نمی کند کجای


نقشه قرار گرفته باشی، فیل سوار باشی، پشت فرمان بوگاتی یا سوار کانو شناور روی آب. اخبار جهان را


دنبال کنی یا سرت گرم دنیای کوچک شخصی ات باشد. برای گندم و نان و سیری شکم بجنگی یا برای گرفتن حق


حضانت فرزند. شغلت پیشخدمتی در کافه ای متروک در ورشو باشد یا تدریس در مدرسه ای دست ساخته پشت کوه


بینالود. می دانی، هیچ فرقی نمی کند کی باشی، با چه آرزویی، با چه لباسی. کیمونو یا ساری، جین یا


دشداشه. با برقعی بر صورت، حلقه ای دور گردن یا خالی پر رنگ وسط پیشانی. فرقی نمی کند چند ساله باشی،


پیر با صورتی چروک خورده و دست هایی لرزان یا جوانی عاصی از جوش های قرمز بلوغ. رنگ پوستت مهم نیست.


که سیاه باشد یا سفید، زرد باشد یا سرخ. فرقی نمی کند با سری بی مو و ردایی بلند بر تن زیر آسمان تبت


ایستاده باشی یا روی سنگ فرش های پاریس. خسته از هر روز صبح زود بیدار شدن و کارت زدن باشی یا خسته از


کشیدن کنده درخت در سربالایی. هیچ کدام اینها مهم نیست. باید خندید. زندگی همین است. خوب که فکر می کنم


می بینم حتی فرقی نمی کند شتر باشی یا بچه ای مغول. فقط باید خندید.

شنبه 3 دی 1390 ساعت 13:09  
 نظرات    
 
امیر یاشار فیلا 20:42 شنبه 3 دی 1390
4
 امیر یاشار فیلا


این «فرقی نمی‌کند شتر باشی یا بچه‌ای مغول» را خوب آمدید.

:))
محمد مهدی مدرس نیا 21:05 شنبه 3 دی 1390
1
 محمد مهدی مدرس نیا
شادی و خنده و امیدواری و مثبت اندیشی و انرژی مثبت و .... بجای خود ولی خداییش هریک از موارد خیلی تفاوت شدید توی اوضاع و احوال داره. کمی هم باید واقع بین بود.
علیرضا شهنام نیا 23:07 شنبه 3 دی 1390
1
 علیرضا شهنام نیا
تا حالا 16 خط نخونده بودم تا شاید بخندم . دمت گرم
وحیده طباخها 23:21 شنبه 3 دی 1390
1
 وحیده طباخها
چشم، اطاعت میشه
:))))))))))
شهره هوشمندراد 23:36 شنبه 3 دی 1390
2
 شهره هوشمندراد
نه تو می مانی، نه اندوه و نه هیچ یک از مردم این آبادی! به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهیه آن لحظه ی شادی که گذشت، غصه هم خواهد رفت... آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند. لحظه ها عریانند، به تن لحظه ی خود جامه ی اندوه مپوشان هرگز!
معصومه السادات میرافضلی 08:36 یکشنبه 4 دی 1390
1
 معصومه السادات  میرافضلی
جالب بود . مرسی
م. مستاجران 08:48 یکشنبه 4 دی 1390
3
 م. مستاجران
با سلام:
هیچ کدام اینها مهم نیست. باید خندید. زندگی همین است. خوب که فکر می کنم می بینم حتی فرقی نمی کند شتر باشی یا بچه ای مغول. فقط باید خندید :-))))
خنده بر هر درد بی درمان دواست .
خیلی جالب بود مهندس
یحیی بهمنی 13:05 یکشنبه 4 دی 1390
1
 یحیی  بهمنی
موافقم....
محسن مطلع 13:20 یکشنبه 4 دی 1390
1
 محسن مطلع
تراز پیرهن زرکشم مبین چو شمع
که سوز هاست نهانی درون پیرهنم

آرزو میکنم دوستان همیشه شاد و خندان باشند
سایه ذاکری 21:51 یکشنبه 4 دی 1390
2
 سایه ذاکری
بخند
خنده های تو، ترکیدن شاهوار کوهستان های انار است...
بهزاد اکابری 22:54 یکشنبه 11 دی 1390
0
 بهزاد اکابری
همون خط آخر خنده دار بود!
وگرنه کی میتونه وقتی داره یه کنده درخت رو تو سر بالایی میکشه بخنده؟
خداییش هم فرقی نمیکنه شتر باشی یا بچه مغول، ولی شتره بهتر میخنده.